نماز مسافر

مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شکسته بجا آورد، یعنی دو رکعت بخواند:

 

شرط اوّل: آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی (44 کیلومتر تقریباً) نباشد.

 

مسأله 1258 ـ کسی که رفتن و برگشتن او مجموعاً هشت فرسخ است، خواه رفتن یا برگشتنش کمتر از چهار فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند، بنابراین اگر رفتن سه فرسخ، و برگشتن پنج فرسخ، یا به‌عکس باشد، باید نماز را شکسته ـ یعنی دو رکعتی ـ بخواند.

 

مسأله 1259 ـ اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد، اگرچه روزی که میرود همان روز یا شب آن برنگردد، باید نماز را شکسته بخواند، ولی بهتر آن است که در این صورت احتیاط کرده تمام نیز بخواند.

 

مسأله 1260 ـ اگر سفر، مختصری از هشت فرسخ کمتر باشد، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند، و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، تحقیق کردن لازم نیست، و باید نمازش را تمام بخواند.

 

مسأله 1261 ـ اگر یک عادل، یا شخص موثّقی، خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، و انسان به گفته او اطمینان پیدا کند، باید نماز را شکسته بخواند.

 

مسأله 1262 ـ کسی که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتی بجا آورد، و اگر وقت گذشته، قضا نماید.

 

مسأله 1263 ـ کسی که یقین دارد سفری که میخواهد برود هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه کمی از راه باقی باشد، باید نماز را شکسته بخواند، و اگر تمام خوانده دوباره شکسته بجا آورد. ولی اگر وقت گذشته لازم نیست قضا نماید.

 

مسأله 1264 ـ اگر بین دو محلّی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت‌وآمد کند، اگرچه روی‌هم‌رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.

 

مسأله 1265 ـ اگر محلّی دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ، و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند، و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست برود، تمام بخواند.

 

مسأله 1266 ـ ابتدای هشت فرسخ را باید از جایی حساب کند که شخص پس از گذشت از آنجا مسافر محسوب می‌شود، و آنجا غالباً آخر شهر است. ولی در بعضی از شهرهای بسیار بزرگ ممکن است آخر محله باشد و انتهای آن آخرین مقصد باشد.

 

شرط دوّم: آنکه از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، یعنی بداند که هشت فرسخ راه را میپیماید، پس اگر به‌جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند، و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا مثلاً مسافتی برود که با برگشتن هشت فرسخ می‌شود، باید نماز را شکسته بخواند.

 

مسأله 1267 ـ کسی که نمیداند سفرش چند فرسخ است، مثلاً برای پیدا کردن گمشده‌ای مسافرت میکند، و نمیداند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند. ولی در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جایی که میخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند، و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که مسافتی برود که با برگشتن هشت فرسخ می‌شود، باید نماز را شکسته بخواند.

 

مسأله 1268 ـ مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسی که از شهر بیرون میرود، و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند، سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا میکند، باید نماز را شکسته بخواند، و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.

 

مسأله 1269 ـ کسی که قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار کمی راه برود، وقتی به حدّ ترخّص (که معنایش در مسأله (1304) خواهد آمد) برسد باید نماز را شکسته بخواند. ولی اگر در هر روز مقدار خیلی کمی راه برود، احتیاط لازم آن است که نمازش را هم تمام، و هم شکسته بخواند.

 

مسأله 1270 ـ کسی که در سفر در اختیار دیگری است، مانند زن و فرزند و نوکر و زندانی، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند، و اگر نداند، نماز را تمام بجا آورد، و پرسیدن لازم نیست گر چه بهتر است.

 

مسأله 1271 ـ کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می‌شود و سفر نمی‌کند، باید نماز را تمام بخواند.







توصیه برخی مراجع درباره آداب تحویل سال نو

در معارف اسلامی آمده است هر روزی که در آن گناه صورت نگیرد، عید است چنان که حضرت علی(ع) می‌فرماید:

 

“کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید.”

 

 

عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع می‌شود، از جمله اعیادی است که تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهر? آن مورد موافقت و تأیید اسلام قرار گرفت؛ در روایات نیز آمده است که روزی برای حضرت علی(ع) هدیه‌ای آوردند، حضرت فرمود این چیست؟ گفتند: ‌ای امیر المؤمنین، امروز نوروز است. فرمود هر روز را برای ما نوروز قرار دهید.

 

 

 

امام صادق(ع) درباره نوروز فرموده‌ است:

 

“هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است.”

 

امام خمینی(ره) در یکی از پیامهای نوروزی می‌فرماید:

 

“این عید، هر چند یک عید اسلامی نیست ولی اسلام آن را نفی نکرده است.”

 

 

مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء در جواب این سؤال که اعتقاد شیعه و روش شما دربار? روز اول سال(نوروز) چیست؟ چنین نوشت: نوروز مقتضای جهان است در بشر و حیوان و جماد، بلکه در آسمان و زمین و هوا و فضا و بر این اساس روایاتی از اهل بیت(ع) دربار? نوروز به ما رسیده که عید گرفتن را تأیید کرده اند و نیز به نماز، ذکر و عبادت سفارش نموده اند و …

 

 

 

نظر برخی مراجع عظام تقلید را در خصوص آداب واعمال زمان تحویل سال نو و توصیه های آنان :

 

 

حضرت آیت الله العظمی مظاهری در پاسخ به پرسش مکتوب خبرنگار ما،نکات مهمی را در سه بخش قرائت دعا ،توسل به اهل بیت ومحاسبه اعمال ودوری از اختلافات خانوادگی یادآور شده و مرقوم نمودند :

 

 

1- بهترین چیزها در موقع تحویل، خواندن این دعا، با توجه به معنی است: «یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر الّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال». ای خدایی که همه چیز در دست تو است، سال خوشی به هم? ما عنایت فرما.

 

 

و از خداوند متعال با توسل به اهل بیت«علیهم السلام» بخواهید در این سال، تقوا و رابطه با خودش و سلامتی و امنیت، مقدّر شما بکند و فرج حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» انشاءالله حاصل شود.

 

 

همچنین محدث قمی در مفاتیح، در آخر دستورات ماهها، نمازی در آن روز نقل می کند و بعد از نماز دعائی و در آن دعا شرافت و کرامت آن عید را نقل می کند که خواندن آن خوب است.

 

 

2- هرکس باید جداً حساب سال را و گذشته را بکند و اگر گناهکار است، جداً توبه کند و با حالت توبه وارد سال شود.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


چهل حدیث درباره نماز

 

 

1-  امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: نماز، قربانی پرهیزکاران است.

 

2-  امام جعفرصادق (علیه السلام) می فرمایند: اول چیزی که از بنده در روز قیامت بازخواست می شود، نماز است.

 

3-  حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می فرمایند: خداوند نماز را واجب کرد تا شما را از تکبر و غرور بازبدارد.

 

4-  رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: مرز میان بنده و کفر، ترک نماز است.

 

5-  امام محمدباقر (علیه السلام) می فرمایند: نماز در واقع، حقیقت اخلاص و نجات دهنده آدمی از کبر و خودخواهی است.

 

6-  پیامبرگرامی (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: نماز، نردبان و ترقی مومن بسوی کمالات است.

 

7-  امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: نماز بالاترین عبادتی است در پیشگاه خدا که آن را به نیکوترین صورتی وضع نموده است.

 

8-  امام علی (علیه السلام) می فرمایند: برنماز اول وقت بسیار مواظبت کنید و بدانید کسی که نماز خود را ضایع کند پیرو من نخواهدبود.

 

9-  امام جعفرصادق (علیه السلام) می فرمایند: هرگاه خواستید شیعیان ما را بشناسید آنان را در نماز اول وقت بیازمائید چگونه برآن مواظبت می کنند.

 

10-  امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می فرمایند: اهمیت و عظمت نماز در نزد خدا از روز بیشتر است.

 

 

 

 

11-  رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: تا زمانی که انسان در حال نماز است با شیطان در ستیز و محاربه خواهد بود.

 

12-  امام علی (علیه السلام) می فرمایند: چه بسیار نمازگزارانی هستند که از نماز خواندن جز خستگی و شب زنده داری بهره ای نبرده اند.

 

13-  امام جعفرصادق (علیه السلام) می فرمایند: هنگامی که انسان نماز می خواند، بدن و لباس او و هر چیزی که گرداگرد او وجود دارد ذکر خدا می گویند.

 

14-  پیامبر گرامی اسلام (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: کسی که نماز را از اول وقت بتاخیر بیاندازد فردا شفاعت من شامل حال او نخواهد شد.

 

15-  امام علی (علیه السلام) می فرمایند: بزرگترین سارق آن کسی است که از نماز خود سرقت کند و به شرایط آن عمل ننماید.

 

16-  امام جعفرصادق (علیه السلام) می فرمایند: هیچ عملی بالاتر از حج خانه خدا به جز نماز نیست.

 

17-  رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: نماز، نور و فروغ مومن است.

 

18-  امام محمدباقر (علیه السلام) می فرمایند: هر چیزی نشانه و معرف دارد و نشانه دین شما برپا داشتن نماز است شما بکوشید تا این نشانه دینتان را تباه و معیوب نسازید.

 

19-  امام جعفرصادق (علیه السلام) می فرمایند: آخرین سفارش و وصیتی که رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) کرد و بدان تاکید بسیار فرمود برپا داشتن نماز است.

 

20-  نبی اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: نماز خود را ضایع و تباه نسازید کسی که نمازش را تباه کند فردا جایگاه او با قارون ، هامون و فرعون خواهد بود.

 

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


راههای موفقیت در آزمونهای الهی کدام است؟

شکی نیست که امتحان و آزمایش، یک قانون کلی و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و در نتیجه پرورش بندگان صورت می­گیرد.

 

 خداوند متعال درآیه 155 از سوره بقره می فرماید: «و لیبلونکم بشیئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین» «قطعا شما را با چیزی از ترس، گرسنگی زیان مالی و جانی و کمبود میوه­ها آزمایش می­کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان!»

 

بی تردید مواردی که در آیه فوق به آنها اشاره شده، مثالهایی از امتحانات الهی هستند چرا که به فرموده علامه طباطبایی امتحان الهی هم از جهت کیفیت، عمومیت دارد چرا که هر آنچه را از اجزا و احوال عالم که با انسان ارتباط دارد، در بر می­گیرد و هم از جهت افراد زیرا همه انسانها با این امتحانات آزمایش می­شوند چه مومن باشند چه کافر.

 

با توجه به تنوع امتحانات الهی، راه سربلندی در هر یک، متناسب با آن امتحان است مثلا خداوند ممکن است کسی را با فقر و مصیبت امتحان کند و دیگری را با ثروت وبی نیازی.

 

 روشن است که فقیر با صبر و توکل خود و غنی با عدم غرور و صرف ثروت در راه خدا می­تواند از این آزمایش سربلند بیرون آید.

 

اما صرف نظر از نوع خاص هر امتحان، می­توان موارد زیر را به عنوان راههای کلی موفقیت در آزمونهای الهی نام برد:

 

الف – صبر

 

با توجه به اینکه بسیاری از امتحانات الهی با بلا و مصیبت همراه هست، مهمترین گام برای پیروزی در این امتحانات صبر است؛ چنانکه در پایان آیه ذکر شده، صابران مورد بشارت قرار گرفته­اند. نقطه مقابل صبر، جزع و فزع بیش از حد و شکایت از زمین و زمان و اعتراض به مشیت الهی است. در این باره، سه حدیث زیبای زیر، با شیوایی تمام، گویای همین مطلب است:

 

حضرت علی علیه السلام: عجبت للمومن و جزعه من السقم و لو علم ما فی السقم لاحب ان لا یزال سقیما حتی یلقی ربه: در شگفتم از مومنی که بخاطر بیماری ، جزع و فزغ (بیش از حد) می­کند در حالیکه اگر می­دانست بخاطر این بیماری چقدر ثواب داده می شود، آرزو می­کرد تا هنگام ملاقات با پروردگارش بیمار باشد. [i]

 

حضرت علی علیه السلام: الجزع لا یدفع القدر و لکن یحبط الاجر : جزع، قدر الهی را عوض نمی­کند بلکه تنها اجر را از بین می­برد.

 

ب – شکر و سپاس از خداوند و ادای حقوق الهی و مغرور نشدن در امتحاناتی که همراه با نعمت­های الهی است مثل اموال و اولاد.

 

ج – توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و مشکلاتش و اینکه این جهان گذرگاهی بیش نیست و تقویت این باور که (انا لله و انا الیه راجعون).

 

د – توجه به تاریخ پیشینیان و بررسی موضع آنها در برابر آزمایشهای الهی، روح انسان را نسبت به امتحانات الهی بسیار آماده می­کند. مطالعه زندگینامه علمای دین نیز بسیار مفید است.

 

ه – توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ می­دهدو او از همه چیز آگاه است نقل شده است که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا فرمود: " هون علی ما نزل بی انه بعین الله" همین که می دانم این امور در برابر دیدگان علم پروردگار انجام می­گیرد تحمل آن بر من آسان است. [ii]

 

و – استمداد از نیروی ایمان و الطاف الهی

 

 کسی که به لطف الهی باور دارد، به هنگام بروز حوادث، اعتدال خود را از دست نمی­دهد و بی تردید خداوند نیز روشن بینی بیشتری به آنها می­دهد.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید 


سخنرانی حجت الاسلام قرائتی در جلسه درس خارج فقه رهبر انقلاب

عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که این عرایض بنده اگر خوب بود، برای شما (طلّاب) هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولی حالا ببینیم، بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم.

 

 برای عید نوروز، همه مملکت تقریباً بسیج می شوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال احمر و.. .، همه بسیج می شوند که عید می آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می آید؛ «قد اقبل الیکم شهر الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه (از مطلب) پَرت نشوم، از روی متن می خوانم؛ بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقه اش مال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، علَّم القرآن؛ واسطه، جبرئیل، شدید القوی؛ محلّ فرود، قلبک؛ ذکرٌ للعالمین؛ انّا له لحافظون؛ غیر ذی عوج؛ فأتوا بسورةٍ؛ الی آخر؛ این معرّفی قرآن.

 

 جایگاه قرآن در جامعه ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خذ الکتاب بقوّه»؛جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کمثل الحمار، کمثل الکلب، کالحجاره، کالانعام؛ امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است؛ می گوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا؛ یا اهل الکتاب لستم علی شیءٍ حتّی تقیموا. کلمه اقامه راجع به چهار چیز در قرآن آمده:اقیموا الدّین، اقیموا الصّلاة، اقیموا الوزن،ولو انّهم اقاموا التّوراة. زندگی مادّی مان هم بند به همین قرآن است. (می فرماید) ولو انّهم اقاموا التّوراة، اگر اینها تورات را اقامه کنند، لأَکلوا؛ خب، اگر اقامه قرآن شد، لأَکلوا، لأَکلوا، لأَکلوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است، نحن نزّلنا الذّکر، ومن اعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضنکا.

 

 یک سِری گیر و گورها هم شاید به خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر می گوید اگر می خواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیه اش هم این است: لتبیّن للنّاس ما نزّل؛ یعنی تبیّن ما نزّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یک وقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتّی از نماز واجب تر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشاره دارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجب تر است، چون عدّه ای که پای خطبه های نماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن می گوید اینها بی ادبند؛ و اذا رأَوا تجارةً او لهواً انفضّوا الیها، در ادامه می گوید «و ترکوکَ »، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمی گوید «ترکوها»، باید بگوید «ترک الصّلاة» یا «ترک الخطبه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه و بدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، ذا می گوید «ترکوکَ»؛ به هرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمی گویند؛ گفتم اینجا نمی گویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارسته ای بود؛ گفتم من می خواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته، در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن می گوید: «اشدّاء علی الکفّار، رحماء بینهم، بعد (هم) «تراهم رکّعاً سجّدا»؛ (در مسجد) شما «رکّعاً» هست، «سجّداً» هست، «اشدّاء علی الکفّار» در مسجدتان نیست، «رحماء بینهم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر می کنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر هم خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم می پذیرند، اگر همین طور فقط صحبت کنیم، می گویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».

 

 راجع به مرجعیّت صحبت بود، خب مرجعیّت بیشتر روی علم و تقوا صحبت می کنند، حق هم هست، در قرآن هم هست و قبول، روی چشم؛ امّا غیر از «اعلم » و «اتقی»، مگر این آیه در قرآن نیست؟ ترهبون به عدوّالله، اشدّاء علی الکفّار. اگر امام به شاپور بختیار نمی گفت «من توی دهن این دولت م یزنم»، شاپور بختیار فرار می کرد؟ مقام معظّم رهبری فرمود: رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور فرانسه، نخست وزیر کجا، اینها جنایتکارند. غیر از «اعلم » و «اتقی» باید یک کسی هم یک تشری بزند، هی «اعلم » و «اتقی» نگوییم. «اعلم » روی چشم، «اتقی» روی چشم امّا این آیه ها هم هست. منبرها باید یک جوری باشد که محور، قرآن باشد؛ بله، حدیث هم باید باشد، تاریخ هم باید باشد، هرچی باید باشد، باشد؛ امّا سهم قرآن در منبرها کم است.

 

 الان ماه رمضان جلو ما است، یک ماه است؛ توفیقی است امسال و چند سال که ماه رمضان و تابستان به هم سوار می شود. خیلی خب، دوازده میلیون بچّه مدرسه ای داریم؛ چند سال پیش آقای بوشهری می گفت که ما بیست هزار طلبه کت شلواری داریم که این دیپلمش را گرفته، لمعه اش هم تمام شده امّا معمّم نیست -در سیاسی عقیدتی نیست، امام جمعه، قاضی، اهل منبر، در نهاد رهبری در دانشگاه نیست- روحانی نیست ولی خب، لمعه اش را خوانده، دیپلم هم دارد؛ این با پسرعمّه ها و پسرخاله هایش می تواند جلسه های محلّی درست کند تا «انذر عشیرتک الاقربین » راه بیفتد. هر هجده ساله ای می تواند ده، پانزده تا ده، سیزده ساله را دعوت کند. این آموزش روخوانی قرآن یک مهارت است، هشت ساعته می شود آموزش بدهید، هشت ساعت بیشتر کار ندارد. شما اقوال را مطالعه کن، امّا روی منبر نباید اینها را بگویید، در منبر یک تفسیر روان بگویید، دو سه برابر ترجمه؛ روخوانی قرآن مهم است. ماه رمضان جلو ما است، عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمی گوید «الّذی کتب علیکم الصّیام»، می گوید: شهر رمضان الّذی انزل فیه القرآن.

 

 در این مسئله محوریّت قرآن، باید یک نهضت تفسیری بشود. تجوید راه افتاده، حفظ قرآن راه افتاده، الحمدلله. ما دو علم داریم در قرآن که این دو علم با توبیخ است، یعنی با توبیخ می گوید که چرا نمی روی سراغش؟ یکی تفقّه است: «لولا نفر» -آیه ی «نفْر»- چرا نمیروید «لیتفقّهوا»؟ این «تفقّه» با توبیخ؛ الحمدلله حوزه ها هم براساس همین آیه راه افتاد، فعّالند. یک آیه دیگر هم داریم، آن هم تدبّر است، می گوید: افلا یتدبّرون القرآن؛ منتها تفقّه یک توبیخ دارد -«لولا نفر لیتفقّهوا» یک توبیخ دارد- امّا در آیه تدبّر دو تا توبیخ هست: (اوّل) «افلا یتدبّرون»، دو مرتبه -توبیخ دوّم- «ام علی قلوبٍ اقفالها»؛ دو تا توبیخ برای تدبّر است. حدیثی از امام رضا هست که فرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید