بهترین انگیزه برای پیادهروی اربعین چیست؟

در پیاده‌روی اربعین هر قدم ثواب آزادی یک اسیر دارد.?

امام صادق (ع) می‌فرماید: " مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً " کسی بیاد برای زیارت قبر ابی عبدالله حسین "مَاشِیاً" پیاده بیاد؛ "کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَهٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ

" برای هر قدمی که برمی‌داره؛ خدا برای او چی می نویسه؟ - برای هر قدمی که می‌گذاره و بر می‌داره- هر پایی که رو زمین می‌گذاره و هر پایی که بر می‌داره؛ خدا ثواب یک بنده آزاد کردن، یک اسیر آزاد کردن رو به او خواهد داد. اونوقت می‌فرماید چه اسیری رو آزاد می‌کنی؟ "مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ" از فرزندان حضرت اسماعیل(ع). می‌فرماید: گویی از بنی‌هاشم رو شما آزاد بکنی. نه یک آدم معمولی، یک برده معمولی و اسیر معمولی رو بخوای آزاد بکنی.

 

 

در پیاده‌روی کربلا آدم دعای مستجاب پیدا می‌کند.?

وقتی‌که این فرد می‌رسه به کربلای معلا؛ رسیدید انشالله بعد از دو روز سه روز حرم مطهر، اونجا خدا ندا می ده که بند? من، از من بخواه هرچی می‌خواهی بهت بدم. اونجا آدم دعای مستجاب پیدا می‌کند. این مقام، مقام ساده‌ای نیست.

 

 

اما چرا در بین این‌همه ثواب‌ها، اشاره شده به آزاد کردن اسیر، به آزاد کردن برده؟?

اما چرا در بین این‌همه ثواب‌ها، اشاره شده به آزاد کردن اسیر، به آزاد کردن برده؟ رفقا! شما می تونید با این قدم‌هایی که برمی‌دارید؛ بشریت رو آزاد کنید از اسارت. کار بزرگی دارید انجام می‌دهید. کار بزرگ خودتو ببینی؛ بهت اجر باعظمت و بزرگ میدن. اگر خودت باور نداشته باشی که کارت بزرگه، اونوقت اجر بزرگ هم به تو نخواهند داد. خودت باید بدونی کار مهمی داری انجام می‌دی.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


برکات و اعمال ماه ربیع الاول

ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است .

 

ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.

 

ماه "ربیع الاول" همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینکه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر برکات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا کرد از اول آفرینش ‍ زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا که او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیکترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است که کاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین برکتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .

 

پس بر انسان مسلمان که برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما "آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".

 

 مهمترین اعمال این ماه

شب اوّل:

این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر م?منان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید

آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)

سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.

1- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرم?منان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع‏الاول.

2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید

 


اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت چهارم از هفتاد دو

خُوب، بحث ما پیرامون سرّ اذان و اقامه بود. حالا امشب به یاری خدای عزوجل، ابتدا می‌خواهیم معنای "الله" و "اکبر" رو خدمت شما مطرح کنیم؛ تا یک مقدار به سرِّ این اسم مبارک بیشتر نزدیک بشیم. و بدانیم که چه سرّی است که در نماز، شروعِ نماز ما با تکبیر است؛ و در هر فصلی برای رفتن به رکوع و سر برداشتن از رکوع همش تکبیر [گفته می‌شود]؛ و اذان و اقامه ما نیز با تکبیر شروع می‌شود؟

حالا ابتدا راجع به الله‌اکبر، اولاً این‌که گفته می‌شود الله اسمی برای ذات است؛ اجازه بدین من اول معنای کلمه اسم رو خدمت شما مطرح بکنم. اسم یعنی چی؟

 

 

اسم در نزد اهل لغت و اهل معرفت یعنی چی؟?

آقا، می‌فرمایند اسم در عُرفِ لغت یه معنا دارد و اون یعنی لفظی که دلالتِ بر مسمی می‌کند. یعنی دلالت می‌کند بر یه شخص یا بر یه چیز. به این میگن اسم. مثلاً شما میگی فرض کن "درخت"، این اسم دلالت می‌کند بر اون مسمی. این معنا در اصطلاح اهل لغت است. اما در نزد اهل معرفت یه معنای دیگری دارد و اون اینه می‌فرمایند: اصلاً کلم? اسم، یعنی ذات با یک تَعیُّن خاص. حالا من یه مثال بزنم که یه مقدار مطلب انشا الله برای همه قابل‌توجه بشود. مثلاً شما می‌گویید: کلمه "مِنْبَر". در اصطلاح اهل لغت این "مِنْبَر" یه لفظی است که دلالت می‌کند بر این مسمی، این چوب‌ها با این هیئت خاص. اما گفتیم در نزد اهل معرفت " مِنْبَر" درواقع خود این ذات است. حالا به کلمه " مِنْبَر" توجه بکنید، کلمه " مِنْبَر" از ماد? " نَبر" است. نَبر به معنای اون ارتفاع صوت است. بعد " مِنْبَر" یعنی محلی که درواقع بر آن ارتفاعِ صوت است. شخص می‌آید روی اون می‌نشینه چون بالاتر از بقیه قرار می‌گیره صداشو می‌تونه بالا بیاره و به همه برساند.

 

 

اسم ذات احتیاج به اسم دیگر دارد.?

اسم یعنی این ذات، یعنی همین حالتی که هست. پس بنابراین اون اسمی که می‌گیم ذات است؛ خود این درواقع احتیاج به یک اسم دیگر پیدا می‌کند. یعنی شما وقتی می‌گویید "مِنْبَر"، لفظ نیست. یعنی خود این هیئت. حالا برای اینکه در ذهن ما این هیئت تجسم پیدا بکند؛ ما اولاً یه لفظ براش میاریم که اون لفظ اون وقت یه مفهوم دارد [که] اون مفهوم دلالت می‌کند بر این. بنابراین می‌فرمایند این "اسمی" که در عُرف اهل لغت میگن، درواقع اسمِ اسمِ اسم است. پس کلم? اسم، اینکه می‌گیم: حالا "الله" اسم است؛ نه! قرضم این بود که شما این معنا رو توجه کنید.

 

 

"الله" یعنی خود اون ذات. نه لفظی که دلالت بر اون ذات می‌کند.?

پس الله اگر گفته می‌شود اسم است نه این‌که الله یه لفظی است، ال و لام و حمزه و لام و ها (الله) که این‌ها دلالت می‌کند بر اون ذات.نه! بلکه الله خود اون ذات است. عنایت فرمودید؟ بر همین اساس می‌فرمایند: همون طور که کنه ذات هرگز شناخته نمی‌شود؛ لفظ شریف الله هم هرگز معنایش را کسی نمی‌تونه بفهمد. دقت کردید؟! الله یعنی خود اون ذات. نه لفظی که دلالت بر اون ذات می‌کند. خیلی فرق است.

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


رحلت پیامبر یا شهادت پیامبر اکرم

رحلت پیامبر اکرم یا شهادت ایشان

دلایل بسیاری از کتاب های روایی و تاریخی؛ اعم از شیعه و اهل سنت وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر اکرم(ص) را تأیید می نماید، اما به این نکته نیز باید توجه داشت که اگر شهادت را همانند آنچه قرآن کریم بیان فرموده؛ به معنای کشته شدن در راه خدا و رسول تعریف نماییم، بدیهی است که مقام و منزلت شخصی "پیامبر" که کشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهیدان خواهد بود، هرچند که آن مرد الاهی با مرگ طبیعی از دنیا رحلت نموده باشند.رحلت پیامبر

 

رحلت پیامبر

 

1. آیا دلیل قابل اعتمادی از کتب شیعه و اهل سنت، مبنی بر شهادت پیامبر اکرم (ص) می توان یافت، علاوه بر آن، کیفیت شهادت ایشان چگونه بوده است؟ 

2. آیا بر فرض این که پیامبر(ص) به شهادت نرسیده باشند، این موضوع از ارج و قرب ایشان نزد پروردگار خواهد کاست؟! 

در ارتباط با بخش اول، باید گفت که دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(ص) را تأیید می نمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به منابع فریقین اشاره می نماییم. 

 

الف. کتاب های شیعه 

روایت اول: امام صادق(ع) می فرمایند:از آن جا که پیامبر اسلام(ص)، ذراع(سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند. در این روایت، به مسمومیت پیامبر(ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیدند یا خیر؟ 

روایت دوم: امام صادق(ع) فرمودند:پیامبر اکرم(ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود.در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.

بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست وجوی مورد به مورد را در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان(ع) احساس نمی کنند. بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر(ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است! 

 

 

 

برای مطالعه ی ادامه مطلب کلیک کنید


اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت سوم از هفتاد دو

سرّ فصول اذان ?

خوب بحث ما پیرامون سر اذان و اقامه بود. در جلسات قبل معنای کلمه اذان رو خدمت شما عرض کردیم. حالا به یاری خدای عزوجل دیگه بریم سراغ سرّ فصول اذان.

 

 

فصول اذان از نزد خدای عزوجل نازل شده است. ?

اولاً قبل از شروع راجع به سرّ خود اذان، یه مطلب رو خدمت شما عرض بکنم و اون اینکه اذان و اقامه هردو مُنَزَّل مِن عِندِالله اند. یعنی این‌ها مستقیماً از ناحی? خدای عزوجل نازل شده است. و به تعبیر آی? قرآن: "إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ". هر چیزی در نزد ما خزین? اون هست. و ما با یک قدر و انداز? معین اون رو نازل می‌کنیم. پس اذان، مُنَزَّل مِن عِندِالله است.

 

 

نزول اذان - یاد دادن اذان به بلال

حالا روایت رو بشنوید. این روایت رو منصور بن حازم عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام ازامام صادق(ع) نقل می‌کند. می‌گوید: " لمّا هبط جبرئیل بالاذان على رسول اللّه - صلی‌الله علیه و آله و سلم- و کان رأسه فی حجر علی- علیه‌السلام". میگه درحالی‌که رسول اکرم سرشان رو بر دامن امیرالمؤمنین گذاشته بودند؛ " فاذَّنَ جبریل (ع)" جبریل (ع) اذان گفت: " فلمّا انتبه رسول اللّه - صلی‌الله علیه و آله و سلم - قال (رسول‌الله): علی سمعت؟ ". بعد وقتی‌که تمام شد رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی، شنیدی؟ حضرت فرمودند: نعم یا رسول‌الله، بله منم شنیدم.

بعد حضرت فرمودند: حفظتَ این فصول رو حفظ کردی ؟ قال: نعم، حضرت فرمود: بلی.

پیامبر فرموند: ادع لی بلالًا، فدعا علی- علیه‌السلام - بلالًا فعلّمه. پس برو بلال رو صدا بزن و این فصول رو یاد او بده. و اون اذان بگوید. پس این فصول اذان از نزد خدای عزوجل نازل شده است.

 

 

پیامبر(ص) خودشان چگونه اذان می‌گفتند؟?

گاهی سؤالی مطرح می‌شود که خود رسول اکرم اذان می‌گفتند؛ چه جور می‌گفتند؟ 

داریم حضرت عیناً همین فصول، و وقتی به نام خودشان می‌رسید گاهی همان " أشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُول اللَّه" رو به همین شکل و گاهی به "أشهَدُ أَنَیّ رَسُول اللَّه" هم اذان می‌گفتند.چون مُنَزَّل من عندالله است؛ خود پیامبر مامور به این اذان و شهادت میشن و عیناً شهادت میدن. پس این یه مطلبی بود که اول انسان باید توجه بکند که این اذان، مُنَزَّل است.

 

 

اهمیت اذان و اقامه گفتن در ابتدای نماز?

خود خدای عزوجل دستور داده است که مواقع نماز که فرامی‌رسد درواقع با این الفاظ اذان گفته بشود و همچنین وقت ورود به نماز. و بر همین اساس روایات متعددی است. مثلاً در روایت داریم (برخی از اون هارو عرض می‌کنم) که فرمودند: وقتی کسی اذان می‌گوید کانّه، مُلک و ملکوت با او همراهی می‌کنند و اذان می‌گویند. و همین‌جا این دستور هم به ما داده‌شده که فرمودند: من صلی باذان و اقامة"، یعنی کسی که در وقت نمازش اذان و اقامه بگوید، فرمودند: "صلی خلفه صفان من الملائکة" دو صف از ملائکه میان به اون اقتدا می‌کنند. کانّه او می‌شود امام الملائکه. در این زمینه روایات متعددی است که دیگه نمی‌خواهیم زیاد در این بخش معطل بشیم.

 

 

 

ادامه مطلب اسرار اذان و اقامه - استاد سعادت فر - قسمت سوم از هفتاد دو